تازه ها و پاره های شیعه شناسی(۱۴)‏
تازه ها و پاره های شیعه شناسی(14)‏
دکتر سیدمسعود شاهمرادی
‏181- برهم‌کنش‌ها میان شیعیان دوازده‌امامی و مسیحیان
در روزهای یازدهم تا شانزدهم آوریل سال آتی میلادی، ‏کنفرانسی با عنوان «برهم‌کنش‌ها میان شیعیان ‏دوازده‌امامی و مسیحیان: تاریخ، الهیات و ادبیات» ‏‎ ‎در موسسه کاتولیکی پاریس برگزار می‌گردد‎ ‎‏.علاقه‌مندان ‏به شرکت در این کنفرانس، می‌باید چکیده سخنرانی خود ‏را حداکثر تا اول نوامبر سال جاری میلادی، به این ‏موسسه ارسال نمایند. برای کسب اطلاعات بیشتر به ‏آدرس: ‏
https://www.ideo-cairo.org/en/2017/06/interactions-between-twelver-‎shiites-and-christians-history-theology-literature‏/ مراجعه نمائید‎.‎ ‏182- تاریخ نجف
کتاب «تاریخ نجف» مشهور به «الیتیمة الغرویة و ‏التحفة فی الارض المبارکة الزکیة»، تالیف السید ‏حسین بن السید احمد البراقی النجفی با ترجمه فارسی ‏حسین منوچهری به همت پژوهشگاه علوم انسانی و ‏مطالعات اجتماعی چاپ و منتشر شد‎.‎‏ این کتاب که از ‏مشهورترین آثار مولف آن یعنی «البراقی» است، در ‏محافل فرهنگی و ادبی و نیز نزد اغلب مورخان و ‏وقایع نگاران که درباره نجف اشرف و تاریخ آن ‏سرزمین مقدس به تحقیق و پژوهش پرداخته‌اند، مطرح و ‏محل مراجعه و اعتنا بوده است‎.‎‏ مطالب و موضوعات ‏مطرح شده در این کتاب به این شرح است: فضیلت و ‏برتری غریّ(نجف)، فضیلت مسجد کوفه، نماز جماعت، ‏نماز تمام در مسجد کوفه، فضیلت مسجد سهله، مساجد ‏کوفه، فرات کوفه، شهر شدن کوفه، قبایل و روستاهای ‏کوفه، سبب نامگذاری به کوفه، گودال کوفه، خریداری ‏کوفه توسط حضرت ابراهیم خلیل(ع)، خریداری کوفه ‏توسط حضرت علی(ع) سبب نامگذاری کوفه به «بانقیا»، ‏علت پنهان کردن قبر علی(ع)، محل قبر علی(ع)، سبب ‏نامگذاری «غری» و «خورنق»، تاریخ شاهان خورنق، ‏تاریخ شاهان خاندان نعمان، وجه تسمیه «نجف»، قبر ‏آدم و نوح(ع)، قبر هود و صالح(ع)، کوهی که خداوند ‏در آن با موسی سخن گفت، روایات دال بر وجود قبر ‏ابراهیم خلیل(ع) در نجف، محل رأس الحسین(ع)، مقام ‏حضرت مهدی(عج)، وادی السلام، فضیلت درّ نجف، ارواح ‏مومنان، به سوی وادی السلام، وادی السلام، یکی از ‏باغ‌های بهشت، فرشتگان انتقال‌دهنده، انتقال اموات ‏به نجف، در اینجا از عذاب برزخ خبری نیست، فضیلت ‏زیارت امیرمومنان(ع)، باغی در حد فاصل قبر و منبر، ‏آشکار شدن قبر امیرمومنان(ع)، ساختن قبر ‏امیرمومنان(ع) توسط هارون الرشید، تجدید بنا توسط ‏الداعی (از نوادگان امام حسن مجتبی(ع))، قنات‌های ‏نجف، تجدید بنا توسط عضدالدوله دیلمی، عضدالدوله و ‏عمران بن شاهینی، کارنامه عضدالدوله، نخستین ‏ساکنان نجف، رودخانه التاجیة، رودخانه الطهمازیة، ‏رودخانه المکریة، احداث گنبد طلا، یادکردی از ‏نادرشاه، رودخانه الهندیة، دیوارهای محیط بر نجف، ‏آبراه شیخ (صاحب کتاب الجواهر)، پیدایش دریای نجف، ‏حیره، رواخانه السنة ۱ و۲، تعمیر و ترمیم اجمالی ‏قبر شریف، کراماتی که نزد مرقد مطهر به وقوع ‏پیوست، وهابیان، آمدن نجیب پاشا، حراست و پشتیبانی ‏نجف و حدود و ثغور مسلمانان‎.‎‏ مترجم در بیان روش ‏تحقیق خود آورده است: پس از تهیه و تدوین شرح حال ‏و زندگینامه مولف و توصیف نسخه‌های کتاب وی، تا ‏آنجا که ممکن بود با منابع اصلی، یعنی کتبی که ‏مولف در نگارش کتاب خود از آنها اقتباس و استفاده ‏کرده بود اقدام به مقابله و مطابقت کردم و موارد ‏استفاده و اقتباس را مشخص و مورد اشاره قرار دادم ‏و برای آنکه حجم کتاب از این که هست افزون‌تر نشود، ‏زندگینامه برخی از اعلام و بزرگان را به اختصار بر ‏حسب اقتضای ضرورت آوردم تا حاشیه‌پردازی‌ها متن را ‏سنگین نکند و از مزایای کتاب نکاهد‎.‎‏ این کتاب با ‏ترجمه فارسی در تیراژ ۵۰۰ نسخه توسط انتشارات ‏پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به زیور ‏طبع درآمده است.‏‎ ‎‏(موسسه کتاب شناسی شیعه در:‏‎ http://al-‎athar.ir/home/Content?id=5003&code=5‎‏)‏
‏183- کتابشناسی جامع خواجه نصیرالدین طوسی
کتابشناسی جامع خواجه نصیرالدین طوسی عنوان ‏پژوهشنامه‌ای است که سید حجت الحق حسینی سامان داده ‏و دانشگاه خواجه نصیر در اسفند ماه ۱۳۹۵ در ۱۲۲۴‏‎ ‎صفحه منتشر کرده است. چاپ دورنگ و باسلیقه و نیمه ‏نفیس کتاب، بر خوشخوانیِ کتاب افزوده است‎.
کتاب، ده فصل دارد و ۶۷۰۷ مدخل را در ۱۸ زبان ‏شناسانده است. متن اصلی کتاب، در فصل ۱ تا ۷ آمده ‏‏(ص ۱۱۰ تا ۱۱۴۰)‏‎ ‎مقدمات، فصل ۸ تا ۱۰ و نمایه‌ها، ‏بخشهای دیگر را تشکیل می‌دهند. موضوع ده فصل به ‏اختصار چنین است‎:‎فصل ‌۱: آثار خطی طوسی (کتابشناسی ‏و نسخه‌شناسی) (مدخل ۱ تا ۴۶۵۲) – توضیح دربارۀ آن: ‏مقدمه ص ۱۳ تا ۲۴‏‎.
فصل ‌۲: آثار چاپی طوسی (به زبانهای مختلف) (مدخل ‏‏۴۶۵۳ تا ۵۲۴۴) – توضیح: ص ۲۵ تا ۳۳‏‎.‎‏ فصل ‌۳: ‏کتابهای مستقل مربوط به طوسی (مدخل ۵۲۴۵ تا ۵۴۷۸) ‏‏– توضیح: ص ۳۳ و ۳۴‏‎.
فصل ‌۴: بخشهایی از کتابها دربارۀ طوسی (مدخل ۵۴۷۹ ‏تا ۵۵۷۴) – توضیح: ص ۳۵‏‎.
فصل ‌۵: مقالات درباره طوسی (مدخل ۵۵۷۵ تا ۶۵۴۶) – ‏توضیح: ص ۳۶‏‎.
فصل ‌۶: پایان‌نامه‌ها درباره طوسی (مدخل ۶۵۴۷ تا ‏‏۶۷۰۷) – توضیح: ص ۳۷‏‎.
فصل ‌۷: یادمان‌های بزرگداشت طوسی – توضیح: ص ۳۸ و ‏‏۳۹‏‎.
این یادمان‌ها شامل چند عنوان است: نامگذاری‌ها، ‏تمبر یادبود، جایزه، نامگذاری خیابان و دانشگاه و ‏پژوهشگاه، روز ملی، سازمانها و بنیادها، سال ‏جهانی، سیارک، کتابخانه، کوهوارۀ کرۀ ماه، تندیس و ‏سردیس، محصول رایانه‌ای، نقاشی، نمایشگاه آثار، ‏همایشها، یادمان دانشگاهی و مهندسی، یادنامه و ‏مجموعه نوشتاری‎.
بدین‌سان، جامعیت این مجموعه در بُعد فرهنگ‌سازی بر ‏اساس آثار متنوع خواجه نصیر مضاعف شده است‎.‎نویسنده ‏از سویی ریاضیدان است و از سویی پایی در نسخه‌های ‏خطی و کتب کهن دارد و همزمان، قلمی روان و خواندنی ‏دارد. یعنی جلوه‌ای از جامعیت خواجه نصیر را در او ‏می‌توان دید‎.‎به این دلیل، این همه داده‌ها نظمی ‏ریاضی دارد که بازیابی آنها را آسان کرده است. ‏علاوه بر این، علقۀ قلبی او به تشیع در تمام کتاب ‏خصوصاً دیباچۀ مؤلف (ص ۴۷ تا ۶۰) موج می‌زند‎.‎‏ (رسائل ‏و مسائل در: ‏http://talei.kateban.com/post/3359‎‏)‏
‏184- نفوذ شیعیان امامی در مدینه منوره در نیمه ‏اول قرن‌ هشتم
به تازگی تصحیح جدیدی از کتاب «نصیحة المشاور و ‏تعزیة المجاور» از عبدالله بن محمد بن فرحون یعمری ‏‏(693 ـ 769) منتشر شده که بسیار چشم‌نواز و زیباست. ‏این کتاب درباره تاریخ مدینه، در قالب اخبار ‏مجاوران حرم نبوی (ص) در مدینه و در واقع، مشتمل ‏بر اخبار اشخاصی از قاضیان و امامان مسجد و نیز ‏امرای این شهر است که در این دوره زمانی در حوزه ‏مناصب دینی یا سیاسی تأثیری داشته اند‎.‎‏ یعمری فردی ‏تونسی الاصل و مالکی مذهب بوده که عمرش را در مدینه ‏در جمع مجاوران مغربی سپری کرده و از سال 756 به ‏عنوان در نیابت در امر قضاوت هم ،در این شهر فعال ‏بوده است. یعمری بر اساس نوشته های خود، از عالمان ‏مدینه بشمار می آمده، و تلاش می کرده است تا در ‏کنار دیگران، و نیز حرکت در قالب یک عالم مالکی ‏مذهب، ضمن رهبری مالکی مذهبان مغربی این شهر، با ‏دفاع از اهل سنت برابر شیعه، خود را مدافع آنان ‏نشان دهد و امتیازی هم از سلطان بگیرد‎.‎‏ وی چنان که ‏خود نشان می نمایاند از عوامل نشر مذهب مالکی در ‏مدینه بوده و در زمینه حدیث و دیگر دانش های دینی ‏فعال بوده است‎.‎نویسنده، علاوه بر جنبه های دینی، ‏نگاه تاریخی نیز دارد. اثر یعمری یک منبع مهم برای ‏کتاب تحفة اللطیفه اثری از سخاوی است.نصیحة ‏المشاور، پس از مقدمه ای که در باره مسجد و زینت ‏آن و لزوم زهد ورزی و عفو و جز اینها دارد، ‏محتوایش گزارش زندگی برخی از خدام و فراشین و ‏مجاوران این شهر و در واقع به نوعی تاریخ مدینه از ‏چشم مجاورین است، اما در کل، تاریخ مدینه به حساب ‏آمده و علاوه بر آن از ارتباط این شهر با دولت ‏ایوبی و سپس ممالیک و نیز ارتباطش با امرای مکه ‏مطالب فراوانی دارد. متن شرح حالها از ث 82 آغاز ‏می شود، اما در لابلای کتاب اطلاعات تاریخی پراکنده ‏ای هست. اهمیت این کتاب، در اخبار زیادی است که از ‏روزگار خود ارائه داده و در نثری سنگین و استوار و ‏ادبیانه مطالب مهمی را در باره تاریخ فرهنگی و ‏اجتماعی این شهر بیان کرده است. در مقدمه کتاب و ‏بر اساس اطلاعاتی که در کتاب در باره خودش داده، ‏آمده است که او نقش مهمی در برکناری فقهای امامی ‏مذهب مدینه از منصب قضاء در این شهر داشت. کتاب ‏حاضر گواه آن است که در یک دوره نسبتا طولانی، ‏فقهای امامی مذهب با حمایت شیعیان این شهر، قدرت ‏مذهبی را در اختیار داشته و با حمایت اشراف متمایل ‏به مذهب امامی بر این شهر تسلط داشته اند. یعمری ‏بر آن است تا نشان دهد که او و دیگر روحانیونی که ‏از طرف سلطان مملوکی برای شهر ارسال می شده و این ‏به پشتوانه قدرت سیاسی و پولی آنها بوده، برابر ‏فقهای امامی ایستاده و فعالیت طولانی مدت برای حذف ‏آنها داشته اند. پس از این فعالیت ها بود که دامنه ‏نفوذ شیعیان امامی در امر قضاء این شهر کاهش یافت. ‏در واقع، این رقابت نوعی رقابت میان اشراف و سلطان ‏مملوکی هم بود. یکی قدرت زمین را داشت و دیگری ‏قدرت سیاست و ثروتی را که هر سال باید برای مکه می ‏فرستاد و روی قباله آن یک خطیب و امام هم اعزام می ‏شد. در این کتاب، به خوبی می توان این رقابت را ‏دریافت‎.‎‏ ما به طور کلی آگاهیم که قدرت شیعه در این ‏شهر در دهه های میانی قرن هفتم هجری آغاز شده و تا ‏میان قرن هشتم ادامه داشته است. این کتاب منبع ‏مهمی برای این شناخت ماست.در واقع، این کتاب، ‏اخبار مهمی در باره تاریخ شیعه امامی در این شهر ‏دارد‎.‎‏ از این کتاب به خوبی می توان بدست آورد که ‏مقیمان و بومیان بیشتر بر مذهب تشیع بوده و ‏مجاوران و کسانی که از نقاط دیگر به مدینه می ‏آمدند مذهب تسنن داشتند. به همین دلیل نوعی مجادله ‏مذهبی پدید آمده است، شرفای مدینه حامی مقیمان و ‏سلاطین مملوکی حامی مجاورین بوده اند‎.‎‏ گفتمان و ‏چینش مطالب این کتاب، به گونه ای است که حتی اگر ‏هدف اولش بیان تاریخ مدینه بر محور مجاورین و خدام ‏و حمایت از آنها باشد، هدف دومش، تلاش برای مخدوش ‏کردن تشیع از نوع اسماعیلی و امامی آن است. آخرین ‏عبارات کتاب نشان می دهد که نگارش آن در سال 767 ‏تمام شده است.‏‎ عبدالله بن محمد بن فرحون یعمری نویسنده این کتاب که ‏در سال 693 متولد شده بوده، دو سال بعد نگارش این ‏کتاب، در سال 769 درگذشته است. (جهت متن کامل ‏مقاله بنگرید به: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ‏ایران در: ‏http://historylib.com/index.php?action=article/view/1780‎‏)‏
‏185- اسماعیلیه بدخشان
‏«اسماعیلیه بدخشان» عنوان کتابی است که توسط مریم ‏معزی تألیف شده و توسط پژوهشکده تاریخ اسلام در ‏سال1395 منتشر شده است. بدخشان، در پسا کوه های ‏گردن فراز هندوکش و پامیر، بر بام دنیا، بسیار ‏نزدیک و بسیار دور از تمدن های کهن آسیا (ایران، ‏ورارود، هند و چین) جای دارد. سرزمینی دشوار گذر و ‏دشوار زیست که از دیرباز پناهگاه رانده شدگان تمدن ‏های همسایه بود تا سرزمینی فراخ، درخور کشور ‏گشایان. فاتحان آمدند و رفتند و آیین شان کمتر ‏ماند، اما آموزه های نوین بیشتر با پناه جویان ‏بدان دیار پای نهاد. پیروان مخمسه، اسماعیلیان ‏نخستین، داعیان فاطمی، دوازده امامیان، نزاریان ‏گریخته از پیش مغولان، محمد شاهیان، قاسم شاهیان و ‏دراویش صوفی از ایران، ورارود و هند بدین سرزمین ‏پناه آوردند. آرا و آداب تازه واردان همچون خوانی ‏گسترده شد. آنچه از باورهای آنان با کهن اندیشه ‏های این سرزمین سازگار بود یا توانست خود را با آن ‏همساز گرداند بر جای ماند و آنچه همسویی نیافت، ‏فراموش شد. برجای ماندگان، سایه به سایه یکدیگر ‏نماندند، با هم آمیختند و آیینی مردمی پدید آوردند ‏که در اسماعیلیه بدخشان بازتاب یافت‎.‎‏ فهرست فصول ‏این کتاب چنین است: فصل یکم: سرزمین بدخشان‎ ‎؛ فصل ‏دوم: از اسلام تا اسماعیلیه نخستین در بدخشان؛ فصل ‏سوم: آثار آیین های پیش از اسلام؛ فصل چهارم: ‏اسماعیلیه فاطمی در بدخشان؛ فصل پنجم: نزاریان در ‏بدخشان؛ فصل ششم: محمد شاهیان در بدخشان؛ فصل ‏هفتم: باورهای مذهبی در بدخشان و فصل هشتم: قاسم ‏شاهیان در بدخشان.(کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ‏ایران در: ‏http://historylib.com/index.php?action=book/view/2093‎‏)‏
‏186- روایتی از نحوه تعامل شیعیان و بقیع شریف
قبرستان بقیع بی‌تردید مقدس‌ترین قبرستان نزد ‏مسلمانان از زمان شکل‌گیری جامعه اسلامی پس از ‏مهاجرت رسول خدا (ص) به مدینه منوره تا زمان حاضر ‏بوده است‎. ‎در طول این مدت، اهمیت و تقدس اصلی بقیع ‏ناشی از وجود گنبدها و زیارتگاه‌های متعدد حاوی ‏قبور شماری از اهل بیت (ع) و نزدیکان رسول خدا (ص)‏‎ ‎و دیگر شخصیت‌های مقدس بوده است. از میان این ‏زیارتگاه‌ها نیز، مهم‌ترین آنها گنبد و بارگاه مطهّر ‏ائمه بقیع (ع) بوده که با توجه به شواهد متعدد ‏می‌توان گفت همواره بیش از سایر زیارتگاه‌ها، محل ‏توجه عموم مسلمانان قرار داشته است‎.‎‏ با این حال، ‏این بارگاه مقدس با توجه به اینکه مزار مطهّر چهار ‏تن از امامان معصوم شیعیان (ع) را دربر داشته، ‏طبیعتاً نزد آنها از اهمیت خاص و ویژه‌‌ای برخوردار ‏بوده است. اهتمام شیعیان به بارگاه ائمه بقیع (ع) ‏در درجه نخست در مداومت آنان به زیارت این بارگاه ‏در دوره‌های مختلف تجلی یافته است. وجود ‏زیارت‌نامه‌های چهار امام (ع) در منابع حدیثی کهن ‏شیعه و گزارش‌های متأخر سفرنامه‌نویسان دوره قاجاری، ‏بهترین گواه بر این مسئله است‎.‎با وجود این، توجه و ‏اهتمام ویژه شیعیان به این بارگاه، ابعاد دیگری ‏نیز داشته است از جمله: اهتمام شیعیان به احداث ‏ساختمان و گنبد زیارتگاه چهار امام (ع) و نصب ضریح ‏بر مزار مطهّر آنان؛ به‌خاک‌سپاری رجال و شخصیت‌های ‏شیعه در جوار بارگاه ائمه بقیع (ع)؛ و برگزاری ‏مراسم عزاداری روز عاشورا و ایام محرّم در کنار این ‏بارگاه مقدّس‎.‎‏ از شواهد و قراین تاریخی چنین ‏برمی‌آید که بارگاه ائمه بقیع (ع) تا پیش از اواخر ‏سده پنجم هجری فاقد ساختمان شاخص بوده است. چنین ‏به نظر می‌رسد که نخستین گنبد و ساختمان روی این ‏قبور، چنانکه از گزارش عبدالجلیل رازی قزوینی ‏‏(زنده در ۵۶۰ق) برمی‌آید، در اواخر سده پنجم هجری ‏به اهتمام «مجدالملک اسعد بن محمد براوستانی قمی»‏‎ ‎‏(مقتول در ۴۹۲ق)، وزیر «برکیارق سلجوقی» (حکومت: ‏‏۴۸۷-۴۹۸ق) ساخته شده است. در دوره‌های بعدی نیز گاه ‏رجال و شخصیت‌های شیعه به مرمّت و بازسازی بارگاه ‏ائمه بقیع (ع) توجه داشته‌اند. چنانکه مرحوم سید ‏محسن امین (درگذشته ۱۳۷۱ق) به نقل از تذکره ‏نصرآبادی، از بازسازی این بارگاه مقدس به دست ‏‏«میرزا علاءالدین حسین مرعشی اصفهانی»، معروف به ‏‏«خلیفه سلطان»یا «سلطان العلماء» (درگذشته حدود ‏‏۱۰۶۴ق)، وزیر اعظم شاه عباس صفوی (حکومت: ۹۹۶-‏‏۱۰۳۸ق) در یکی از سفرهای حج وی خبر داده است. در ‏اواخر دوره عثمانی نیز، در چند دهه پیش از تخریب ‏زیارتگاه‌های بقیع به دست آل‌سعود، شیعیان ایرانی و ‏دولتمردان قاجاری، ضریح چوبی موجود بر قبور ائمه ‏بقیع (ع) را با یک ضریح مشبّک فولادی طلاکوب تعویض ‏کردند. تقدس و اهمیت و جایگاه ویژه مقبره چهار ‏امام (ع) در بقیع، عاملی بوده است تا در طول ‏تاریخ، شماری از رجال و شخصیت‌های دینی و سیاسی ـ ‏اعمّ از شیعه و سنّی ـ در مجاورت این مکان مقدس به ‏خاک سپرده شوند. بی‌تردید شماری از مدفونان در جوار ‏بارگاه ائمه بقیع (ع)، از رجال و شخصیت‌های شیعه ‏بوده‌اند که حتی اگر برخی از آنان شیعه دوازده ‏امامی هم نبوده‌اند، به فرق دیگر تشیع تعلق ‏داشته‌اند. می‌دانیم که مدینه منوّره از شهرهایی بوده ‏که در برخی دوره‌های تاریخی، تشیّع در آن نفوذ ‏گسترده‌ای داشته است؛ چنانکه در دوره‌های اخیر و تا ‏به‌امروز نیز اقلیتی از شیعیان همواره در این شهر ‏حضور داشته و دارند. از سوی دیگر می‌دانیم که در ‏بیشتر جاهایی که شیعیان حضور قابل توجهی داشته‌اند، ‏مراسم احیای روز عاشورا و عزاداری‌های محرّم نیز ‏برگزار می‌شده است و معمولاً محل گردهمایی و تجمع ‏شیعیان در مراسم روز عاشورا، بناهای آیینی شاخص و ‏به ویژه مراقد و زیارتگاه‌های متعلق به اهل بیت (ع) ‏بوده است‎.‎‏ در مدینه منوّره نیز محلی که بیش از هر ‏جای دیگری می‌توانسته محور تجمّع و گردهمایی شیعیان ‏در مراسم بزرگداشت روز عاشورا و عزاداری‌های ایام ‏محرّم باشد، بارگاه چهار امام مدفون در بقیع بوده ‏است؛ چنانکه از حکایتی که مورخ بزرگ شهر حلب، ‏کمال‌الدین ابن عدیم (درگذشته ۶۶۰ق) با یک واسطه از ‏راوی نقل کرده است، برمی‌آید که شیعیان ساکن مدینه ‏منوره، همه ساله، روز عاشورا در گنبد عباس [و چهار ‏امام (ع)] گرد هم می‌آمدند و مقتل امام حسین (ع) را ‏قرائت می‌کردند. به‌نظر می‌رسد که این نقل قول ناظر ‏به سده ششم هجری بوده است‎.‎‏ اگرچه در دوره مملوکی، ‏شیعیان مدینه و دیگر سرزمین‌های زیر تسلط مملوکیان، ‏با سخت‌گیری‌های فراوانی از طرف حاکمان مواجه بودند ‏و گزارش‌های تاریخی چندانی درباره عزاداری شیعیان ‏در کنار گنبد ائمه بقیع (ع) در این دوره به دست ما ‏نرسیده است، اما می‌دانیم که این رسم در دوره‌های ‏متأخر، دست کم در اواخر دوره عثمانی همچنان ادامه ‏داشته است.(جهت متن کامل مقاله نک: زیارتگاههای ‏اسلامی در: ‏http://islamicshrines.net/?p=931‎‏)‏
‏187- شیخیه میراث دار نصیریه
بر آگاهان بر مکتب شیخی و میراث فکری و دینی شیخ ‏احمد احسایی و اتباعش و از جمله سید کاظم رشتی و ‏حاج محمد کریمخان کرمانی، پوشیده نیست که یکی از ‏احادیثی که مبنای اصلی جهانبینی آنان و نظریه شان ‏درباره عالم تکوین را تشکیل می دهد پاره ای است از ‏حدیثی به روایت مفضل جعفی و منسوب به امام صادق(ع) ‏که از آن به حدیث «اکوان سته» یاد می کنند. این ‏حدیث از میراث نصیریه است و آن را در اصل حسین بن ‏حمدان خصیبی، پیشوای نصیریه روایت می کرده و از آن ‏در نوشته های خود بهره برده و اتباع او هم در میان ‏نصیریه از مضامین آن در فلسفه دینی خود بهره می ‏برده اند. در آثار شیخ احسایی و سید کاظم رشتی و ‏اتباع آن دو مکرر نقل پاره ها و فقراتی از این ‏حدیث را شاهدیم و از آن مهمتر استناد به آن و ‏ارائه دیدگاهی فلسفی و فکری در رابطه با برخی ‏مضامین آن. (متن کامل مقاله در «بررسی های تاریخی» ‏در: ‏http://ansari.kateban.com/post/3378‎‏)‏
‏188- زن در فقه و عقاید شیعی
جایگاه زن در دستگاه اعتقادی و حقوقی شیعیان و ‏همچنین جایگاه اجتماعی زن را در جوامع شیعی چه در ‏بستر تاریخی آن و چه در وضعیت کنونی تنها می توان ‏و باید در چارچوب کلی همین جایگاه در منظومه فکری ‏و حقوقی و دینی دیانت اسلامی به طور عمومی دید و ‏مورد مطالعه قرار داد. با این وصف در برخی جزئیات ‏میان آنچه دستگاه فکری و دینی شیعی خوانده می شود ‏و یا آنچه از نقطه نظر اجتماعی و عملی در جوامع ‏شیعی در جریان بوده و دارد با پیش زمینه کلی اسلامی ‏آن تفاوتها و تمایزهای روشنی وجود دارد. این ‏تمایزها صرفاً به مسائل الهیاتی و یا حقوقی متکی و ‏مستند نیست؛ زمینه های تاریخی و اجتماعی متفاوت در ‏این زمینه بسیار مؤثر بوده و هست. به ویژه اگر این ‏نکته را مدّ نظر قرار دهیم که دست کم چند صد سال ‏است که شیعیان عمدتاً در ایران متمرکز هستند و ‏اساساً به طور کلی فرهنگ و تمدن ایرانی (حتی زمینه ‏های پیشا اسلامی آن) در تشیع و مفاهیم و باورهای ‏اعتقادی، حقوقی و بازتابهای اجتماعی سیاسی آن ‏بسیار تأثیر گذار بوده است؛ در حالی که عموماً بخش ‏اعظم مسلمانان یعنی مذاهب و مکتبهای اعتقادی ‏وابسته به اهل سنت و جماعت عموماً در کشورهای عربی، ‏ترک زبان و یا در آسیای دور در مالزی و اندونزی ‏حضور دارند و طبعاً مسئله مهمی مانند زن و جایگاه ‏اجتماعی زن در جامعه می تواند مستقیماً تحت تأثیر ‏عوامل محیطی و اجتماعی و سیاسی و باورها و سنتهای ‏محلّی باشد. اگر از فرهنگ دینی مسلمانان و خود متن ‏مقدّس آنان یعنی قرآن آغاز کنیم بی تردید باید بر ‏این نکته تأکید کرد که زن از دیدگاه قرآن دست کم ‏در ارتباط با خداوند و وظایفی که در برابر خداوند ‏بر عهده دارد همانند و همسان مرد است. به طور کلی ‏تصویری که متون اصلی دینی در اسلام از زن ارائه می ‏دهند تصویری است از پاکی و طهارت زن که می تواند ‏همسان مرد و نه فزونتر از او فریب ابلیس را بخورد ‏و یا آلوده به گناه شود‎. ‎تا آنجا که به آیینهای ‏صرفاً دینی مربوط می شود زن و مرد در اسلام از وظایف ‏برابری برخوردارند. این امر البته در مورد حقوق ‏اجتماعی متفاوت است و زن و مرد از نقطه نظر قرآن و ‏یا تعالیم اسلامی عیناً از حقوق و یا وظایف برابری ‏برخوردار نیستند. این مسئله البته بنابر تفاوتهایی ‏که میان تفسیر از شریعت و مسائل فقهی/حقوقی در ‏میان تشیع و تسنن وجود دارد تفاوت می کند. در تشیع ‏مسئله زن البته جوانب مهمی به خود می گیرد: حضرت ‏محمد(ص) نسلش تنها از طریق فاطمه(س) دخترش تداوم ‏می یابد. جایگاه فاطمه(س) به عنوان همسر علی بن ‏ابی طالب(ع)، داماد و پسر عموی پیامبر و امام نخست ‏شیعیان اهمیت مضاعفی می یابد. در روایات شیعی ‏احترام فوق العاده ای از سوی پیامبر(ص) برای دخترش ‏به تصویر کشیده می شود و این خود سهم بسیار مهمی ‏در جایگاه زن در سنت و خاطره جمعی شیعیان بازی ‏کرده است. در برخی روایات شیعی او منتقل کننده نور ‏پیامبر(ص) و روح او به فرزندانش از میان امامان ‏معرفی می شود. او مفسّر قرآن و دانشش همپایه امامان ‏قلمداد می شود و برخوردار از علمی ربوبی معرفی می ‏گردد. بنابراین فاطمه(س) از آن جهت که زن است ‏مانعی ندارد برای اینکه در مقام پیشوایان الهی ‏شیعی قلمداد شود؛ پیشوایانی که نه تنها پاکی و ‏طهارت خدایی و نورانیت ازلی آنان را فراگرفته است ‏بلکه در مقام معلّمان امّت اسلامی و رهبرانی الهی ‏معرفی می شوند. این جایگاه را برای یک زن در این ‏مقام، اهل سنت، یعنی مکتب متفاوت با تشیع در اسلام ‏برای هیچ زنی قائل نمی شود و این خود البته ‏تأثیرات خود را بر اندیشه و کنش اهل سنت در طول ‏تاریخ در رابطه با مسئله زن گذاشته است. (جهت متن ‏کامل مقاله بنگرید به: بررسیهای تاریخی در: ‏http://ansari.kateban.com/post/3375‎‏)‏
‏189- دست‌نوشتی تازه‌یاب از موصِل الطّالبینِ نصیرالدّینِ ‏کاشانی
‏«نهج المسترشدین فی اصول الدّین» یکی از رساله‌های ‏کلامی پر ارج علّامۀ حلّی است که بر آن شروح متعدّدی ‏نگاشته شده است. از میان ‌آن شروح، شرح متکلّم و ‏منطق‌دان برجستۀ حلّی، نصیرالدّین کاشانی(قاشی) حلّی ‏‏(د: 755 ھ . ق.) زیر عنوان «موصل الطالبین إلی شرح ‏نهج المسترشدین» اثری ارزشمند و بسیار حائز اهمّیّت ‏است. تاکنون تنها سه نسخه از این کتاب شناخته شده ‏بود؛ امّا به تازگی نسخه‌ای دیگر از اثر یافت شده ‏است. نسخۀ نویافته از این شرح، دست‌نوشتی است ضمن ‏مجموعه‌ای خطّی متعلّق به کتابخانۀ حسن حُسنی پاشا با ‏شمارۀ 1153 که هم‌اکنون در کتابخانۀ سلیمانیه در ‏ترکیه نگهداری می‌شود. مجموعۀ خطّی شمارۀ 1153 حاوی ‏چند اثر است که نخستین رسالۀ مکتوب در آن، موصِل ‏الطّالبین است. در هیچ جای نسخه، نه عنوان درستِ اثر ‏ذکر شده است، و نه اشارتی به نام نویسنده رفته ‏است. تنها از طریق مقایسۀ متن اثر با سایر نسخه‌های ‏موصل الطالبین می‌توان دریافت که این دست‌نوشت، ‏نسخه‌ای است از شرح نصیرالدّین کاشانی بر نهج ‏المسترشدین موسوم به موصل الطالبین. در فهرست ‏کتابخانۀ حسن حُسنی پاشا از این نسخه با عنوان «نهج ‏المسترشدین فی اصول الدین» یاد شده است. بر روی ‏صفحۀ عنوان نسخه نیز نوشته شده است: «کتاب نهج ‏المسترشدین فی اصول الدین علی مذهب الامامیة لا علی ‏مذهب الأشاعرة و الماتریدیة» . کاتب این عبارت ـ که ‏البتّه شخصی غیر از کاتب متن اثر است ـ نسخۀ حاضر ‏را دست‌نوشتی از نهج المسترشدین که بر وفق مذهب ‏امامیّه نوشته شده، معرّفی کرده است. از عبارت «لا ‏علی مذهب الأشاعرة و الماتریدیة» می‌توان حدس زد ‏کاتب صفحۀ عنوان، احتمالاً فردی غیر امامی بوده که ‏در فضائی سنّیانه می‌زیسته که مذهب اشعری و ماتریدی ‏در آنجا رواج داشته است. بنابراین، به احتمال زیاد ‏این نسخه پس از کتابت، در محافل سنّی نگهداری می‌شده ‏است. در همان صفحۀ عنوان نسخه و درست در زیرِ عنوان ‏نسخه، نویسنده‌ای معاصر این دست‌نوشت را به اشتباه ‏شرح نهج المسترشدین از فخرالمحقّقین (د: 771 ه‍. ‏ق.)، فرزند علّامه حلّی، معرّفی کرده است. بر روی برگِ ‏پس از صفحۀ عنوان نسخه، در حاشیۀ بالایی و ظاهراً با ‏همان خطّ سیاه صفحۀ عنوان، نیز به غلط مکتوب است: ‏‏«حاشیۀ نهج المسترشدین فی الکلام» که البتّه روی ‏کلمۀ «حاشیه» خط زده شده است. مقایسۀ متن نسخۀ ‏یادشده با سایر نسخ موصل الطالبین آشکار می‌سازد که ‏این دست‌نوشت نه نسخه‌ای از متن نهج المسترشدینِ علّامۀ ‏حلّی است و نه شرح آن از فخرالمحقّقین معروف به ‏معراج الیقین،بلکه قطعاً رونوشتی است از موصل ‏الطالبینِ نصیرالدّین کاشانی. بنابراین، عناوینِ ذکر ‏شده بر روی صفحۀ عنوان نسخه و همچنین عنوان مذکور ‏در فهرست کتابخانۀ حسن حُسنی پاشا در خصوص هویّت این ‏نسخه هیچ‌یک درست نیست. احتمالاً همین عنوانهای غلط، ‏موجب ناشناخته ماندن این نسخۀ کهن از موصل ‏الطالبین تا به امروز شده است‎. نسخه، کامل است و ظاهراً هیچ افتادگی و نقصان ‏عمده‌ای ندارد. تنها در برخی مواضع، نسخه ‏آسیب‌دیدگیهایی جزئی دارد. خطّ نسخه در برگهای ‏پایانی تغییر کرده و اندکی نامنظّم‌تر شده است. این ‏امر یا به احتمال قوی ناشی از تغییر کاتب نسخه ‏است، یا بنا به احتمالی دیگر، در اثر تغییر در ‏شیوۀ کتابت کاتب؛ یعنی در ابتدا و اواسط نسخه، ‏کتابت با نظم و تأنّی بیشتری صورت گرفته است ولی در ‏برگهای پایانی با شتاب و تعجیل افزونتر . کتابت ‏نسخه چندان استوار و دقیق نیست و حتّی در مواردی ‏اغلاط آشکاری در نسخه دیده می‌شود مثل کتابت «الناس» ‏به شکل «الناتن». با این وصف، نسخۀ مورد گفت‌وگو، ‏هم به جهت قدمت و هم به سبب کامل بودنش، نسخه‌ای ‏شایان توجّه از اثر بشمار می‌آید که حتماً باید در ‏تصحیح آن مورد استفاده قرار گیرد. ( نک: کلام پژوهی ‏در: ‏http://ataeinazari.kateban.com/post/3343‎‏)‏
‏190- عوامل اقتدار و مشروعیت حکومت علویان طبرستان
‏«عوامل اقتدار و مشروعیت حکومت علویان طبرستان» ‏عنوان مقاله ای است که توسط سید ابوالفضل رضوی و ‏سعیده آذر تألیف شده و در پژوهشنامه تاریخ ‏اسلام(دوره ۱، شماره ۲۳ ، پاییز ۱۳۹۵) منتشر شده ‏است. در چکیده این مقاله چنین آمده است: اوضاع ‏نابسامان و آشفته خلافت عباسیان در میانه سده سوم ‏هجری، ستمگری و بی‌عدالتی عاملان عباسی در طبرستان و ‏دوری مسافت طبرستان تا مرکز خلافت عباسی، بستر ‏مناسبی جهت تشکیل حکومت محلی علویان فراهم ساخت. ‏علویان طبرستان با داعیه تأسیس حکومت شیعی مستقل و ‏نفی سیادت عباسیان، زمام حکومت را به دست گرفتند. ‏با توجه به نقش مشروعیت در بقا و دوام هر حکومت و ‏این که تحکیم پایه‌های هر نظام سیاسی و ثبات و ‏پایداری آن بسته به میزان مشروعیت آن نظام است؛ ‏این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، از طریق تحلیل ‏داده‌های تاریخی، عوامل اقتدار و مشروعیت علویان ‏طبرستان را بررسی خواهد کرد. این پژوهش نشان می‌دهد ‏که علویان طبرستان بر خلاف دیگر حکومت‌های هم زمان ‏خود، مشروعیت خویش را از خلیفه عباسی دریافت ‏نکردند بلکه با استناد به انتساب خود به پیامبر-‏صلی الله علیه و آله- و وجاهت مردمی و عدالت‌طلبی و با ‏توسل به مذهب شیعه، پایه‌های اقتدار و مشروعیت خویش ‏را استحکام بخشیدند و بیش از نیم‌قرن دوام آوردند. ‏‏(متن کامل مقاله در: پژوهشنامه تاریخ اسلام در:‏ http://journal.isihistory.ir/article-1-294-fa.html‏)‏
‏191- ظهور طبقه ائمه(ع) در ادوار تاریخی و جایگاه ‏آن در تاریخ نگاری صفوی ‏
مقاله « ظهور طبقه ائمه(ع) در ادوار تاریخی و ‏جایگاه آن در تاریخ نگاری صفوی» توسط محمدتقی ‏مشکوریان و علی اکبر جعفری نگارش یافته و در ‏پژوهشنامه تاریخ اسلام (دوره ۱، شماره ۲۳ ، پاییز ‏‏۱۳۹۵) منتشر شده است. چکیده این مقاله چنین است: ‏از قرن هفتم هجری، به تدریج در تاریخ‌های عمومی، ‏فصلی که به طور خاص، به ائمه اثنی‌عشر(ع) اختصاص ‏داشت شکل گرفت. ائمه(ع) در این آثار، کنار هم و ‏جدا از دیگر خویشاوندان، در مقام اولیای خدا و ‏بهترین بندگان زمان خود معرفی شده‌اند و مانند ‏انبیا، اوصیا، شاهان و خلفا، طبقه‌ای در تقسیم ‏تاریخ به شمار می‌آیند. توجه به حاکمیت اهل‌تسنن ـ ‏دست‌کم به لحاظ کلامی و فقهی ـ در ایرانِ پیش از ‏صفوی، اختصاص فصلی به ائمه امامیه(ع) و نه دیگر ‏سادات، ضرورت روند ظهور و تحول این پدیده را به ‏وجود می‌آورد. با تشکیل دولت صفویه، این ابداع مورد ‏پذیرش مورخان قرار گرفت و به صورت جزئی کلیشه‌ای در ‏تاریخ‌های عمومی این عصر درآمد. این مقاله می‌کوشد ‏این پدیده را به عنوان ظهور طبقۀ جدید ائمه(ع) در ‏روایت تاریخ معرفی کند و تحولات این فصل از ‏تاریخ‌های عمومی صفوی در زمینۀ روایت کلی آنان از ‏تاریخ را بررسی و تحلیل نماید. با وجود طبقه ‏ائمه(ع) در تاریخ‌نگاری پیشاصفوی، کار مورخان صفوی، ‏تغییر جایگاه آن در تاریخ بود. آنان صورت‌بندی ‏پیشین پیامبر ـ خلفای راشدین ـ ائمه را با تغییر ‏کرونولوژیک، به پیامبر ـ ائمه ـ خلفا، و با ارتقای ‏هستی‌شناختی، به انبیاء ـ ائمه ـ ملوک تبدیل کردند ‏و حتی به صورت انبیاء ـ ائمه درآوردند. (متن کامل ‏مقاله در: پژوهشنامه تاریخ اسلام در: ‏http://journal.isihistory.ir/article-1-296-fa.html‏)‏
+ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۳۴
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: